برداشتی از دهمین دورهی اردوی جهاد اکبر که به همّت دانشجویان بیپیرایه و مخلص اتّحادیهی انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل و در محل مشهد مقدس برگزار شد. متنی که میتواند خطاب به همهی مجاهدان عرصهی جنگ نرم بیان شود. در قالب وداعیه نوشتم هر چند با سلام آغاز کردهام:
آی عاشقان هشتم امام سلام
آی سربازان جان برکف سید والا مقام سلام
آی فدایی طریق هدایت... به تنفس هوای معطر از نفس شما روحم سرمست می شود و به تلنگر چهرههای خداییتان جان بیقرارم هوس شکستن حباب تن می کند...
آی عاشق امام امّت... به حرکت دوشادوش در کنار شما و با ایستادن در صف شما عشّاق چهرهام رنگ شرم می گیرد و وجدانم مرا به فکر اعمالم فرو میبرد و با خود می گویم من کجا؟ شما کجا؟
آی تشنه بر شهد شیرین شهادت... با نگریستن بر چهرتان گویی شهدا را میبینم که از لابهلای کتابهای روی طاقچه در کوبهکوی دلم سرک میکشند... شهید همّت که با آن چهرهی خداییش، برای خدا کار کردن را در گوشم نجوا می کند... شهید خرّازی که سرما بهانهای شده تا ان کلاه مشکی را بر سر نهد و درس سپید ساده زیستن را بر تختهی سیاه دلم بنگارد... و شهید صیاد شیرازی که با تبسّمی بر لب به سخره گرفتن مرگ در طوفان حوادث را به من می آموزد...
آی مطالبهگر حقیقی عدالت... چگونه خود را همرزم شما پندارم حالی که خود را غرقه در دنیای محنت میبینم؟ محنتی که با خدمت به نفسم بر روح خویشتن تحمیل نمودهام!
آی ثابتقدم بر مسیر امامت... صد شکر که خدایم شیرینی هر چند کوتاه با شما بودن را در کام روحم نهاد و صد حیف که میروی و صد حیف که میروم... صد حیف که زمان این چند روز با شما بودن را سریعتر از همیشه از من میدزد؛ گویی بر شما حسد میورزد چرا که توان گنجاندن قامت بلند شما را در ظرف کوچک تاریخ ندارد... آی زمان، آی عقربهی ساعت من، آی خورشید سوار بر این کمان بیرنگ... قدری آهستهتر... کمی حوصله کنید... مگر نمیبینید که من هنوز قدرت پر گرفتن و رها شدن از بند دنیا را کسب نکردهام؟
آی مجاهد در رکاب ولایت... قسم به آخرین نفسی که سینهی خسته از هجر مولایمان را خواهد آزرد... قسم به آخرین قطرهی خونی که در راه این جهاد نثار خواهیم کرد... قسم به آخرین قطرهی اشکی که از فراق یار غایب بر گونههامان جاری خواهد شد... شمای منتظِر و یار منتظَر را از عمق جان دوست میدارم و تا ابد زمان و انتهای مکان در سنگر شما و در جبههای که فرماندهش نایب بر حق یار غایب است خواهم ماند، چرا که گفتهاند عاشورا نه از جنس زمان و کربلا نه مفهومی مکانی است آری این دو بعد چه حقیرند در برابر عظمت حسین و تو که در پیروی از حسین قصد جهادی اکبر کردهای...